همگی ما واژه «اضطراب» را شنیدهایم و با آن آشناییم. معمولاً خودمان هم این حالت ناخوشایند را گاهبه گاه تجربه میکنیم. وقتی که مضطرب میشویم، عرق میکنیم، سرمان گیج میرود و دست و پایمان میلرزد و گاهی اوقات اگر بخواهیم مطلبی را به یاد بیاوریم، با مشکل مواجه میشویم، قلبمان تندتند میزند و آرزو میکنیم که هر چه زودتر از این شرایط بگذریم و این موقعیت هر چه زودتر تمام شود. بعضی وقتها هم پشیمان میشویم که چرا کاری اینچنین اضطرابآور و سخت که از عهدهاش برنمیآییم را شروع کردهایم.
در اینجا میخواهیم به نوعی خاص از اضطراب بپردازیم که به شرایط اجتماعی و گروهی، صحبت کردن در جمع، غذا خوردن در جمع و برقراری ارتباطات بین فردی مربوط میشود.
اضطراب اجتماعی (social anexiety) یا هراس اجتماعی (social phobia) مقولهای است که عده کثیری از مردم با آن درگیرند. میلیونها نفر از آمریکاییها از اضطراب اجتماعی رنج میبرند و روانشناسان معتقدند که این اختلال، سومین اختلال روانی شایع در جامعه آمریکاست.
زمانیکه دگرگونیها و تغییرات در جامعه با سرعت و روندی تند شکل گیرند، افراد باید سخت تلاش کنند تا خود را در مدت زمان کوتاهی با شرایط جدید سازگار و هماهنگ نمایند. برای این که مفهوم اضطراب اجتماعی روشنتر بیان شود، مثالی از شخصی مبتلا به آن، میآوریم:
او میخواهد به رستوران مورد علاقهاش برود و غذا بخورد. گرسنه است و از حالا غذایی که میخواهد بخورد را هم میداند. زمانی که جلوی رستوران میرسد، از اتومبیل پیاده نمیشود. مرتب عرق میریزد و دستانش لرزش گرفتهاند، با خود میگوید که بهتر بود اصلاً نمیآمد. میخواهد برگردد ولی گرسنه است و باید همین حالا غذا بخورد به همین خاطر با اکراه و ترس وارد رستوران میشود.
نمیتواند غذایی سفارش دهد چون میترسد که وقتی پیشخدمت او را اینقدر مضطرب و هراسان ببیند، خواهد خندید و ممکن است وقت پول دادن، کیف پولش به زمین بیفتد و آن وقت همه مسخرهاش خواهند کرد. اگر سر میزی بنشیند و غذا بخورد، همه او را نگاه میکنند و میگویند که چقدر بیادبانه غذا میخورد و لباسهایش چقدر بیقواره و ناهماهنگ هستند. اگر لیوان از دستش لیز بخورد و بشکند، آن وقت چه؟!
این افکار باعث میشود که او به سرعت به اتومبیلش برگردد و همانطور گرسنه و مضطرب رستوران را ترک کند. بسیاری از علائم اختلال اضطراب اجتماعی در این مثال ذکر شدند.
فردی که به این بیماری مبتلاست، با مشکلات گوناگونی روبهرو خواهد شد چرا که اضطراب اجتماعی بر جنبههای متفاوتی از زندگی سایه میافکند. حضور موفق در مصاحبههای استخدامی با وجود چنین اضطرابی ناممکن خواهد شد، سخنرانی کردن، آشنایی و ملاقات با دوستان و همسایگان یا همکاران جدید، لباس خریدن و گرفتن گواهینامه رانندگی اموری هستند که شخص مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی نمیتواند به آسانی از عهدهشان برآید و حتی ممکن است از حضور در بعضی مکان اجتناب کند.
او شخص باهوش، دانا و با معلوماتی است که تواناییهای قابل توجهی هم دارد ولی نمیتواند با دیگران ارتباط برقرار نموده، مهارتهایش را به کار گیرد. شخصی که از اختلال اضطراب اجتماعی رنج میبرد، پیوسته خیال میکند که دیگران به او چشم دوختهاند و حواسشان متوجه اعمال و رفتار اوست.
همین احساس ناخوشایند، خالق اضطرابی سخت است که زندگی را بر چنین بیماری تنگ خواهد کرد. اضطراب اجتماعی همه جوانب زندگی اجتماعی بیمار را تحت تأثیر منفیاش قرار میدهد و او بسیاری فرصتها را از دست خواهد داد.
اگر شما هم چنین نشانههایی را دارید و با اضطراب اجتماعی دست به گریبانید، خودتان هم میدانید که تفکری غیرمنطقی دارید و ممکن نیست که همه مردم فقط درباره شما فکر کنند. نکته تلخ و ناراحتکننده در این اختلال، آگاهی بیمار از غیر منطقی و بیاساس بودن احساسات و افکارش است. در عین این شناخت، او قادر نیست بر احساسات و افکار آزار دهندهاش غلبه کند.
شما هم میبینید که هر روز اضطرابی شدید را تحمل میکنید که زندگی اجتماعی را برایتان دشوار نموده است. میدانید که این ترسها و نگرانیها بیپایه و غیرمنطقیاند ولی نمیتوانید از آنها رهایی یابید. دوستان یا همکارانتان، شما را به مهمانی دعوت میکنند ولی نمیپذیرید؛ حضور در جمعی شلوغ و صرف غذا کنار دیگران ناراحتکننده و اضطرابآور است. ولی اوضاع میتواند تغییر کند.
به پزشک مراجعه کنید. رواندرمانی و مشاوره و توصیههای پزشک متخصص بیتردید کمکتان خواهد کرد. یافتن ریشه این اختلال اضطرابی نخستین و مهمترین گام در درمان آن است.
اختلال اضطراب اجتماعی درمان میشود. امید به درمان و پشتکار و مداومت در جریان آن، شما را به دنیایی بدون اضطراب اجتماعی بازخواهد گرداند.
منبع: http:/EzineArticles.com